در سرم هواي عشق است
مستي ام براي عشق است
روح من فداي جانان
جان من فداي عشق است
نامدم به اين سرا چون
هستي ام فناي عشق است
نشنوم بجز كلامت
ناي من نداي عشق است
غير تو نبوده دردي
سوز من جزاي عشق است
تا توئي اميد جانم
حامي ام هماي عشق است
قاضي ام قضاي عشق و
شاديم رضاي عشق است
وعده ات وفا ندارد
بهره ام جفاي عشق است
اي اميد نازنينم
مرگ من بهاي عشق است
با تو من كنم صفا چون
وصل من لقاي عشق است
آه من صداي عشق و
اشك من جلاي عشق است
جز تو من غمي ندارم
غصه ام بقاي عشق است
خنده ات شفاي عشق و
چاره ام دعاي عشق است
تارو پود من ز مهرت
جامه ام رداي عشق است
كار تو بناي عشق و
چهره ام نماي عشق است
عندليب باغ سبزم
ناله ام نواي عشق است
شعر از: مجتبي عندليب
نظرات شما عزیزان:
|